گفتم گفتا!
مهدی ملاصادقی | پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۱، ۰۸:۳۷ ب.ظ
گفتم شبی به مهدی بردی دلم ز دستم
درانتظار راهت شب تا سحر نشستم
گفتا چه کار بهتر از انتظار جانان
من راه وصل خود را بر روی تو نبستم
گفتا حجاب وصلم باشد هوای نفست
گر نفس را شکستی دستت رسد به دستم
گفتم ببخش جرمم ای رحمت الهی
شرمنده ی تو بودم شرمنده ی تو هستم
گفتا هزار نوبت از جرم تو گذشتم
پرونده ی تو دیدم چشمان خود ببستم
اما نباد نومید از درگه امیدم
من کی دل محب شرمنده را شکستم
منبع: شمیم انتظار
- ۹۱/۰۳/۱۱