«به نام او»
مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۶:۲۷ ب.ظ
از غم دوست در این میکده فریاد کشم دادرس نیست که در هجر رخش داد کشمداد و بیداد که در محفل ما رندی نیستکه برش شکوه برم داد ز بیداد کشمشادیم داد و غممم داد و جفا داد و وفابا صفا منت آن را که به من داد کشمعاشقم عاشق روی تو نه چیز دگریبار هجران وصالت به دل شاد کشمدر غمت ای گل وحشی من ای خسرو منجور مجنون ببرم تیشه ی فرهاد کشممردم از زندگی بی تو ـ که با من هستیطرفه سری است که باید بر استاد کشمسالها می گذرد حادثه ها می آیدانتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم
- ۹۱/۰۷/۰۵