حکایت
مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۴:۵۰ ب.ظ
حکایتی را شنیده بودم و در بعضی کتابها هم نوشتهاند، چکیده اش این است که مردی طالب دیدار بود و در این راه ریاضت ها کشیدهاند. شبی به او نوید میدهند که در فلان شهر (یکی از بلاد را نام میبرند) این فیض نصیب تو میشود. او خود را به آن شهر میرساند.حکایتی را شنیده بودم و در بعضی کتابها هم نوشتهاند، چکیده اش این است که مردی طالب دیدار بود و در این راه ریاضت ها کشیدهاند. شبی به او نوید میدهند که در فلان شهر (یکی از بلاد را نام میبرند) این فیض نصیب تو میشود. او خود را به آن شهر میرساند. به او نوید داده میشود که امام درب دکان فلان کاسب قفل و کلید ساز نشستهاند. وی خود را به آن دکان رساند و به فیض دیدار نایل شد؛ اما در اثنا ملاحظه کرد که پیر زنی فرتوت قفلی را به بازار آورده و از بیچارگی آن را در معرض فروش قرار داده است. اهل بازار هر کدام آن قفل را به قیمت ناچیز ارزیابی نمودند، جز کاسبی که امام در کنار دکان او جلوس نموده بود؛ این کاسب ارزش واقعی قفل را اعلام داشت و گفت: با اندک تنزلی حاضرم آن را بخرم و به همان مقدار کمی که تنزل دادم در سود خود بسنده میکنم.پیرزن خرسند شد و قفل را به ارزش مذکور به او فروخت و رفت.آن هنگام امام رو به آن مهمان طالب دیدار کرد و فرمود: این طور باشید تا ما خودمان شما را دیدار کنیم، و به زحمت ریاضت، خودتان را گرفتار نکنید.امام صادقعلیه السلام میفرماید: «من سر ان یکون من اصحاب القایمعلیه السلام فلینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الاخلاق، وهو منتظر، فان مات و قام القایم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه، فجدوا وانتظروا، هنییا لکم ایتها العصابه المرحومه»«کسی که دوست دارد یار امام زمانعلیه السلام باشد، باید انتظارش توام با پارسایی و اخلاق حسنه باشد. اگر این افراد قبل از قیام امامعلیه السلام بمیرند، اجرشان همانند کسانی است که موفق به یاریش شدهاند. بکوشید و منتظر باشید، گوارا باد شما را ای گروه بخشوده شده!»
- ۹۱/۰۷/۰۵