سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

گیرم پدر یک آدم فرضیست،باشد/تا کی فشار خون مادرم 20 باشد(شعری ساده از ته دل)

مهدی ملاصادقی | دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۲۲ ب.ظ
به یاد تمام شهدای جاوید الاثر/ ای پیش پرواز کبوترهای زخمی! / بابای مفقود الاثر! بابای زخمی! گیرم پدر یک آدم فرضیست ‌، باشد! / تا کی فشار خون مادرم ، بیست باشد؟ دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر!/ پس کی؟! کی از حال و هوای خانه غم پر؟!    تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی یک قاب چوبی روی دست میخ بودی     توی کتابم هر چه بابا آب می داد مادر نشانم عکس توی قاب می داد     اینجا کنار قاب عکست جان سپردم از بس که از این هفته ها سر کوفت خوردم     من بیست سالم شد هنوزم توی قابی! خوب یک تکانی لا اقل مرد حسابی     یک بار هم از گیر و دار قاب رد شو! از سیم های خاردار قاب رد شو     برگرد! تنها یک بغل بابای من باش! ها ! یک بغل برگرد تنها جای من باش     ای دست هایت آرزوی دست هایم ناز و ادایم مانده روی دستهایم     تنها تلاشش انتظار است و سکوت است پروانه ای که توی تار عنکبوت است     شاید تو هم شرمنده ی یک مشت خاکی جا مانده ای در ماجرای بی پلاکی     عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است     امشب عروسی می کنم جای تو خالی! پای قباله جای امضای تو خالی     ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش یک بار هم بابای معلوم الاثر باش...  عظیم زارع
  • مهدی ملاصادقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی