بیایید امام زمان(عج) را بهتر بشناسیم...
مهدی ملاصادقی | شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۱، ۱۱:۲۰ ق.ظ
امام مهدی (عج) کیست؟ پدرش امام حسن فرزند علی ، فرزند محمد ، فرزند موسی ، فرزند جعفر ، فرزند محمد ، فرزند علی ، فرزند حسین ، فرزند علی بن ابیطالب (درود خداوند بر تمامی آنان باد) بود و مادرش کنیزی ترک و از سلاله پاکی بود که با اوصیای عیسی بن مریم پیوند می یافت . نام این کنیز ، نرجس یا صیقل بود . او پیش از ازدواج با امام حسن (ع) در کشور خود ، به خاطر خوابی که دیده بود ، اسلام آورد و هنگامی که طلایه داران سپاه اسلام به دیارش هجوم بردند خود را تسلیم آنان کرد تا تقدیر ، او را به خانه امام عسکری بیاورد و مادر حجت خدا گردد .میلاد امام مهدی در شب نیمه شعبان سال 255 و یا 256 هجری و در شهر سامراء پایتخت خلافت در روزگار معتصم عباسی ، امام مهدی چشم به جهان گشود . ولادت او را شواهدی بود که نشان می داد خداوند برای این نوزاد با سعادت چه اثری بر زندگی بشر مقدر نموده است .اجازه دهید با هم به سخنان حکیمه دختر امام جواد و عمه امام حسن گوش فرا دهیم و ماجرا ولادت آن حضرت را از زبان او بشنویم : امام حسن عسکری مرا خواست و گفت : حکیمه ! امشب نزد ما افطار کن . امشب نیمه شعبان است و خداوند تبارک و تعالی حجت را در این شب آشکار فرماید . او حجت خدا بر زمین است . حکمیه گوید : پرسیدم مادر این نوزاد کیست؟ فرمود : نرجس . گفتم : فدایت گردم! نشانی از حمل ، در نرجس نمی بینم . فرمود: همین است که با تو گفتم . حکیمه گوید : به خانه آن حضرت آمده ، سلام دادم و نشستم . نرجس آمد ، کفش از پای من درآورد و گفت : ای بانوی من و بانوی خانواده ام امشب چگونه ام؟ به او گفتم : تو بانوی من و بانوی خانواده منی . گفت : چنین نیست . سپس گفت : عمه چه شده است؟ به او گفتم : خداوند متعال امشب تو را فرزندی عطا خواهد کرد که در دنیا و آخرت سرور است ... حکیمه گوید : نرجس ، از شنیدن این سخن خجل شد و شرم کرد . چون نماز شام را گزاردم ، افطار کردم به بستر رفته ، خوابیدم . نیمه شب برای خواندن نماز شب از جا برخاستم . نرجس خفته بود و نشانی از وضع حمل نداشت . نمازگزاردم و به تعقیبات نماز پرداختم و آنگاه دوباره خوابیدم . پس از لحظه ای مضطرب برخاستم و او را دیدم که خوابیده ، سپس برخاست و نماز گزارد و خوابید . حکیمه گوید ؛ برای آنکه ببینم سپیده دمیده یا نه ، بیرون آمدم . دیدم که هنوز فجر اول است . نرجس خفته بود . درباره سخن امام حسن (ع) دچار تردید شدم که ناگاه حضرت از جایی که نشسته بود
- ۰ نظر
- ۲۵ شهریور ۹۱ ، ۱۱:۲۰