سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

زیارت عاشورا به صورت فلش

مهدی ملاصادقی | جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۰۱:۰۰ ب.ظ
زیارت عاشورابرای دانلود روی ایکون زیر کلیک راست کرده وSave Link As یا Save Target Asرا انتخاب کنید
  • مهدی ملاصادقی

دانلود دعای عهد به صورت فلش

مهدی ملاصادقی | جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۵۷ ب.ظ
دعاى عهدبرای دانلود روی ایکون زیر کلیک راست کرده وSave Link As یا Save Target Asرا انتخاب کنید
  • مهدی ملاصادقی

داستان سرداب

مهدی ملاصادقی | جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۵۴ ب.ظ
پدیدآورنده:حسن عاشوریراستی امام مهدی(ع) در کجا و چگونه غایب شد؟ آیا در سرداب منزل پدرش غایب شد و هنوز نیز در آنجا است؟در این باره به شیعه تهمت‌هایی زده‏اند و می‏گویند: شیعه معتقد است که مأموران خلیفة عباسی به منزل حضرت در «سامرا» هجوم آوردند، تا او را دستگیر کنند و آن حضرت که در آن هنگام در سرداب بود، از دیده‏‌ها پنهان شد و تا کنون در آنجا بدون آب و غذا زندگی می‏کند و روزی از آنجا ظهور خواهد کرد. این داستان چنان شهرت یافته است که وی را «صاحب سرداب» لقب داده‏اند.
  • مهدی ملاصادقی

این پولهای زیاد

مهدی ملاصادقی | جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۵۲ ب.ظ
شیخ زین العابدین[1] جلوی در ایستاد. وقت رفتن سید[2] به حرم بود. شیخ زین العابدین می‌دانست وقتش است که بگوید. چند روز دندان روی جگر گذاشته بود. خجالت می‌کشید به استادش بگوید. سید در فکر چیزهای کوچک نبود.
  • مهدی ملاصادقی

آسیب شناسی تربیتی مهدویّت2

مهدی ملاصادقی | جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۴۹ ب.ظ
دکترخسرو باقریدر شماره پیش، دو مورد از محورهاى آسیب‏شناسى تربیتى مهدویت مطرح گردید. در یکى از این محورها، از دو آسیب، تحت عنوان حصاربندى و حصارشکنى و از حالت سلامت، تحت عنوان مرزشناسى بحث شد. در محور دیگر، آسیب‏ها با عنوان کمال‏گرایى (غیرواقع‏گرا) و سهل‏انگارى و حالت سلامت با عنوان سهل‏گیرى مورد بحث قرار گرفت. 
  • مهدی ملاصادقی

آسیب شناسی تربیتی مهدویّت1

مهدی ملاصادقی | جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۴۸ ب.ظ
دکتر خسرو باقری آسیب‏شناسی تربیتی مهدویّت، یکی از مصداق‏های بحث عام‏تری است که از آن، به عنوان آسیب‏شناسی در تربیت دینی یاد شده است. برای توضیح این که مقصود از آسیب‏شناسی تربیتی مهدویّت چیست، نخست باید به جنبه‏ی تربیتی مهدویّت اشاره کرد. اعتقاد به وجود و ظهور امام مهدی (عج)، از جمله‏ی اعتقادات اسلامی و شیعی است و هم‏چون سایر اجزای این اعتقادات، لوازم تربیتی معینی بر آن مترتب است.
  • مهدی ملاصادقی

پیام امام زمان (عج) به شیعیان

مهدی ملاصادقی | جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۴۷ ب.ظ
و آن فتنه نشانه‏اى است براى نزدیک شدن حرکت ما و اظهار نمودن شما امر و نهى ما را براى همدیگر، و خداوند نور خود را تمام خواهد کرداگرچه مشرکان را خوش نیاید.حضرت مهدی (عج): ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ‌یم، که اگر جز این بود گرفتارى‌ها به شما روى مى‌آورد و دشمنان، شما را ریشه کن مى‌کردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید.بسم الله الرحمن الرحیم...پس از ستایش و حمد خداوندی که معبودی جز او نیست و درود به سید و مولی و پیغمبر گرامی ما حضرت محمد و خاندان پاکش...اگر چه هم اکنون در مکانی دور از جایگاه ستم گران سکنی گزیده ایم -که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمانمان را مادامى که دولت دنیا در دست فاسقان است در دوری ما دیده است-، ولى با این حال به أحوال شما آگاهیم و چیزى از اخبار شما بر ما پوشیده نیست و از خواری و مذلتی که دچارش شده اید باخبریم، و این پیش آمد بدان سبب شد که بسیارى از شما بسوى آنچه پیشینیان صالح از آن رو گردان بودند متمایل گشته و بدان عهدى که از ایشان گرفته شده بود پشت پا زدند که گویا به آن پیمان آگاه نیستند.ما از رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم که اگر جز این بود دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرود می آمد دشمنان شما را ریشه کن مى نمودند، پس تقوای خدا پیشه کنید تا در بیرون آمدن از فتنه ای که به شما روی آورده نجاتتان بخشیم، فتنه و آشوبی که هرکس أجلش فرا رسیده باشد در آن هلاک می گردد و آن کس که به آرزویش رسیده باشد از آن دور ماند.و آن فتنه نشانه‏اى است براى نزدیک شدن حرکت ما و اظهار نمودن شما امر و نهى ما را براى همدیگر، و خداوند نور خود را تمام خواهد کرداگرچه مشرکان را خوش نیاید.از آتش برافروخته جاهلیت که گروه های اموی آن را شعله ور ساخته و گروه هدایت یافته را بدان می ترسانند به تقیه پناه برید و چنگ زنید. من عهده دار نجات کسی هستم که در آن فتنه برای خود مقام و جایگاهی نجوید و در عیبجویی از آن به راهی پسندیده گام گذارد.از حادثه ای که به هنگام فرا رسیدن ماه جمادى الاول همین سال روی خواهد داد عبرت بگیرید و از خوابی که شما را فرا گرفته برای حوادث بعدی بیدار شوید... .پس هر یک از شما باید کارى کند که او را به دوستى و محبت ما نزدیک گرداند و از آنچه خوش آیند ما نبوده و باعث کراهت و خشم ماست دوری گزیند زیرا امر ما ناگهانی فرا می رسد در هنگامی که توبه و بازگشت برای او سودی ندارد و پشیمانیش از کیفر ما نجاتش نمی بخشد، خداوند راه رستگارى را به شما الهام فرماید و در توفیق‏یابى به رحمتش درباره شما لطف نماید.این نامه ما است به تو (شیخ مفید) اى برادر دوستدار و مخلص وبا صفاى در مودت و یار با وفاى ما...این نامه و مضمون آن را به هر کس که اطمینان دارى برسان و همگى آنان را بعمل کردن بدان سفارش کن ان شاء اللَّه.و صلى اللَّه على محمّد و آله الطاهرین. (برگرفته از نامه امام عصر عج به شیخ مفید ره/کلمة الامام المهدی/ص189)منبع : رویداد
  • مهدی ملاصادقی

رباعی های مهدوی

مهدی ملاصادقی | جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۴۳ ب.ظ
نه شرم و حیا، نه عار داریم از توامّا گِله بی‌شمار داریم از توما منتظر تو نیستیم آقاجانتنها همه «انتظار» داریم از تو...!هر روز به دنبال جوابی دیگرهر روز کشیده‌ام عذابی دیگرهر شب به هوای دیدنت از خوابیآسیمه دویده‌ام به خوابی دیگرای عشق! بیا که سینه‌هامان شد چاک«این النّبأ العظیم؟»، گشتیم هلاکچشمی که تو را ندیده باشد کور استخون شد دل ما، «متی ترانا و نراک»در تاک مگر شراب پنهان نشده؟در غنچه مگر گُلاب پنهان نشده؟ای بی‌خبران که مُنکر صبح شدیددر شب مگر آفتاب پنهان نشده؟یک عمر تو زخم‌های ما را بستیهر روز کشیدی به سرِ ما دستیشعبان که به نیمه می‌رسد آقاجان!ما تازه به یادمان می‌آید هستی! این ماه که چون چراغ تو می‌سوزدعمری‌ست که در فراق تو می‌سوزدخورشید که هر روز تو را می‌بینددر آتش اشتیاق تو می‌سوزدای اصل امید! بیم‌ها را دریاببابای همه! یتیم‌ها را دریابهر چند خدا خودش کریم است، آقا!لطفی کن و یاکریم‌ها را دریابشد بسته در هر دو جهان، از بس که...خشکید زمین و آسمان، از بس که...بد نیست اگر کمی خجالت بکشیمخون شد دل صاحب‌الزّمان، از بس که...؟!درسی که مرور می‌کنی، عاشوراستهر جا که عبور می‌کنی، عاشوراستای وارث زخم‌های هفتاد و دو تنروزی که ظهور می‌کنی، عاشوراست
  • مهدی ملاصادقی

شیعه بودن سخت است...

مهدی ملاصادقی | جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۴۱ ب.ظ
آمده بودند تا امامشان را ببینند. از راهی دور و با مشقتی فراوان. خادم بیت پرسید: «بگویم چه کسانی آمده‌اند؟» ـ بگو جمعی از شیعیانتان به زیارت آمده‌اند. خادم رفت، و شاید پاسخی که آورد برای آنان ـ و شاید برای ما و همه کسانی که آن را شنیده‌اند ـ سنگین بود: «امام گفتند شما که شیعه ما نیستید!» ... و کمی طول کشید تا آنان فهمیدند که حداکثر می توانند خود را «محب اهل بیت» بدانند نه شیعه آنان.  معاویه، آب را که گرفت تصور کرد که جنگ را برده است. پس دستور داد که نگذارند قطره ای از آن به کام تشنه یاران علی برسد. اما در آن سو، فاتح خیبر شمشیر به دست داشت و خطبه‌ای آتشین بر لب. جنگ مغلوبه شد و آب به دست سپاه عراق افتاد.معاویه این بار اندیشید که جنگ را تمام و کمال باخته است؛ چرا که علی نخواهد گذاشت که لبان تشنه سپاهیانش با آب شریعه نمناک شود. عمرو عاص، اما، او را از خطایش آگاه ساخت: «آن علی که من می شناسم، کسی نیست که تو و لشگریانت را تشنه گذارد.»علی می‌توانست مهار آب را بگیرد و اسب «قدرت» را بتازاند. اما مرام او این نبود که به قیمت پایمال کردن اخلاق و فتوت، قدرت دنیا را بگیرد؛ حتی اگر یک سوی آن قدرت، در هند و قفقاز باشد و سوی دیگر آن در مرزهای روم و اندلس.اولین بار که صدق داستان اول را از عمق وجود فهمیدم، و فهمیدم که خودم و هزاران هزار مثل خودم که ادعای شیعه بودنمان بلند است و خود را «پیرو علی و آل علی» می دانیم، در واقع شیعه نیستیمدر گیر و دار روزهای طولانی جنگ صفین، «ابن عباس» به دنبال فرمانده می گشت. عاقبت او را در گوشه ای از خیمه گاه پیدا کرد در حالی که وصله‌ای بر وصله‌های پر شمار کفش کهنه اش اضافه می‌کرد. وقتی ابن عباس با التهاب از حکومت و سیاست گفت تا شاید فرمانده را به تلاشی مضاعف برای دستیابی به قدرت ترغیب کند، علی سرش را بلند کرد، کفش کهنه اش را نشان او داد و پرسید: «به نظر تو این کفش چند می‌ارزد؟»ـ هیچ!و فرمانده برای ابن عباس روشن کرد قدرتی که برخی اینقدر حرص و جوشش را می خورند، از آن کفش پر پینه هم بی ارزش تر است؛ مگر آنکه ...آمده بود، نگران و هراسان. شرم مانعش می‌شد که حرفش را بزند. و از دیگر سو، ترس از عذاب آن جهانی ، امانش را بریده بود. عاقبت دل به دریا زد و مهر از رازش برگشود: «گناهی بزرگ کرده‌ام. پاکم کن.» و امام می دانست که پاک کردن او آسان نیست.ـ برو، شاید اشتباه کرده‌ای.و رفت، اما ندامت خواب از چشمانش ربوده بود. فردا، دوباره آمد و تقاضای دیروز را تکرار کرد، و جواب دیروز را شنید. هر چه باشد علی، خلیفه خدا است... و خلیفه باید صفات خلیفه گذار را داشته باشد. و یکی از این صفات «پرده پوشی» است.و این پرده پوشی تا روز سوم هم ادامه یافت؛ روزی که جوان پشیمان دوباره باز آمد، با چشمانی سرخ از بی خوابی، و وجدانی در غلیان و جوشش از بیم و نگرانی. و تو خود برای قضاوت کافی هستی... کدامین ما شیعه‌ایم؟ و کدامیک از ما بر تعریف و تماشای فحشایی که نقل ناخوانده محافل و شیرینی شیطانی مجالسمان بود چشم بستیم؟کدامینِ ما شیعه‌ایم؟ و کدامیک از ما از آنچه که به جوانی مسلمان نسبت داده شده بود «پرده پوشی» کردیم؟ و تو خود قضاوت کن... آیا ما شیعه‌ایم و پیرو علی و آل علی؟نه! ما حداکثر می‌توانیم خود را «محب» اهل بیت بدانیم!..
  • مهدی ملاصادقی

مصلح کل

مهدی ملاصادقی | جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۴۰ ب.ظ
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=مصلح کل=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-= ای که در حسن کسی همسر و همتای تو نیستسرو  افراخته  چون  قامت  رعنای  تو   نیست  جلوه‌ی ماه فلک چون رخ زیبای تو نیستکیست آن کو به جهان واله و شیدای تو نیست   گر چه پنهان ز نظر روی  نکوی تو بود   چشم ارباب بصیرت همه سوی تو بود آتش عشق تو در سینه نهفتن تا کیطعنه ز اغیار تو ای یار شنفتن تا کی  همه شب از غم هجر تو نخفتن تا کیروی نادیده و اوصاف تو گفتن تا کی چهره بگشای ز رخسار که دیدن داردسخن از لعل تو ای دوست شنیدن دارد اگر ای مه ز ره مهر بیایی چه شودغنچه‌ی لب به تکلّم بگشایی چه شود  نظری جانب عشّاق نمایی چه شودهمچو بلبل به چمن نغمه سرایی چه شود بی گل روی تو گلزار ندارد رونقاز صفای تو صفا یافته گیتی الحق روی زیبای تو ای دوست ندیدم آخرنغمه‌ی روح فزایت نشنیدم آخر  گلی از گلشن وصل تو نچیدم آخرچون هلال از غمت ای ماه خمیدم آخر روز ما تیره‌تر از شب بود از دوری توزده آتش به دل ما غم مستوری تو دل بود شیفته‌ی طره‌ی مویت ای دوستجان به لب آمده از دوری رویت ای دوست  چشم ما هست شب و روز به سویت ای دوستکس نیاورد خبر از سر کویت ای دوست ره نبردیم به کوی تو و خون شد دل مارفت بر باد فنا از غم تو حاصل ما خاطر ما ز فراق تو پریشان تا چندخانه‌ی دل بود از هجر تو ویران تا چند  دوستان از غم تو بی سر و سامان تا چنددر پس پرده‌ی غیبت شده پنهان تا چند پرده ای ماه فروزنده ز رخسار فکنتا جهان را کنی از نور جمالت روشن شب تار همه را ماه دل‌افروز توییداور و دادرس و دادگر امروز تویی  عارفان را به خدا معرفت‌آموز توییمصلح کل تویی و بر همه پیروز تویی هر که آزاده و دانشور و صاحب‌نظر استبهر اصلاح جهان منتظِر منتظَر است ما همه بنده، تویی صاحب ما، سرور ماچون تویی در همه جا حامی ما یاور ما  نبود جز تو کسی قائد ما، رهبر مادر پناه تو بود ملّت ما، کشور ما سایه‌ی لطف تو تا بر سر احباب بوددل ز مهر تو چو خورشید جهان تاب بود ما همه عاشق دلداده و جانانه توییصدف دین خدا را دُر یکدانه تویی  رهبر مردم آزاده و فرزانه توییقدمی رنجه نما صاحب این خانه تویی خانه‌ی صبر ز هجران تو گردید خراباز ره لطف و کرم منتظران را دریاب خاطر آشفته چنین پیرو قرآن مپسندبیش از این ذلّت این جمع پریشان مپسند  بی‌پناه این همه افراد مسلمان مپسنددوست را دستخوش فتنه‌ی دوران مپسند تا به کی نزد کسان بی‌کس و یاور باشیمچند از دوری روی تو در آذر باشیم سوی ما کن نظری از پی دلدارری ماتا تو از لطف نیایی به هواداری ما  که کند غیر تو از مهر و وفا یاری ما؟که دهد خاتمه آخر به گرفتاری ما؟ ما همه منتظر مقدم فرخنده‌ی توتا ببینم مگر چهره‌ی تابنده‌ی تو دل افسرده‌ی ما را ز غم آکنده ببینمسلمین را ز هم این‌گونه پراکنده ببین  آشنا را بر بیگانه سر افکنده ببینجمع در ظاهر و از تفرقه شرمنده ببین چه بگویم که تو خود آگهی از راز نهانباری آنجا که عیان است چه حاجت به بیان بی تو ما در کف بیگانه گرفتار شدیمغرق محنت ز هوسرانی اشرار شدیم  خون جگر از ستم دشمن مکّار شدیمدر بر خلق جهان خوارتر از خار شدیم اجنبی پای چو در کشور اسلام نهادهستی ملّت ما را ز جفا داد به باد سالها دم زده از مهر ولایت "قدسی"فکند کاش سر خویش به پایت "قدسی"  می‌کند صبح و مسا مدح ثنایت "قدسی"تا کند جان خود از شوق، فدایت "قدسی" چه شود گر کنی از لطف به حالش نظریتا که از نخل وصال تو بچیند ثمری
  • مهدی ملاصادقی