سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

« شعری در مورد امام زمان (عج) »

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۳:۲۷ ب.ظ
گـــر چــه پیـمان را شکستم بر سـر پیمانه ام          بـا همـــه بد عــهدی ام آن عـاشق دیوانـه امگـــر بــه ظاهــر دورم از درگــاه تو ای نازنیـــن          بـاز هــــم مشــتاق روی دلـــکش جـانـانــه اماز در مـــیخانه ات ای شـــاهد خـــوبان مـــران          با هـــمه عصیان همان دردی کـش میخانه امپـــــرده بردار از رخ زیـــــبا که مشتاق تـــــوام           آن رخ زیـــــبـا ندیــــــده، والــــه و دیــــوانه امپادشـــــاه جــــودی و ما بـــنده درگـــاه تـــــو           منتـــــظر بـر درگهت ،زان بخشش شاهانه امدر مـــــیان بحــر هجران غوطه ور گشتم ولی           باز هـــم در جستجوی گــوهـــــر دردانـــــه امهمچون من هرگز نباشـد بردرت پیمان شکن            لیــک با الــــطاف غــیر از تو، شـها !بیگانه امچون که لطف توست تنها ضامن رســوایی ام           ور نـــه آن گــردم که افشـــان در دل ویرانه امانتـــظارت بیش از حــد شد، تحمل تا به کی؟           آفتـــابـا! بـــــهر دیـــــدار رخـــــت پروانـــــه اموالــــــه و شــــیدا و مـستم لیک، محتاج توامیک نــــظر بر من نــــــمـا، ای عارف فرزانه ام
  • مهدی ملاصادقی

القاب حضرت مهدی

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۳:۲۶ ب.ظ
بقیّة اللّه: باقیمانده خدا در زمین.خلیفة اللّه: جانشین خدا در میان خلایق.وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى که اولیاى حق رو به او دارند.باب اللّه: دروازه هـــمه معـــارف الهى، درى که خدا جویان براى ورود به ســــاحت قدس الهــى، قصدش مى کنند.داعى اللّه: دعوت کننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه.سبیل اللّه: راه خدا، که هرکس سلوکش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاکت نخواهد داشت.ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا.حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن کس که براى هدایتِ در دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مى کنند.نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف و حقایق توحیدى، مایه هدایت رهجویان.عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت کردار بندگان.سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران.خاتم الاوصیاء: پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم.(علم الهدى: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان مسیر حقیقت.سفینة النّجاة: کشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى.عین الحیوة: چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى.القائم المنتظر: قیام کننده مورد انتظار، انقلابى بى نظیرى که همه صالحان چشم انتظار قیام جهانى اویند.العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود
  • مهدی ملاصادقی

نشانه‏هاى ظهور

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۳:۲۲ ب.ظ
در آن زمان، دنیا مانند زمان لوط خواهد بود که مردم غرق کارهاى روزانه‏شان بودند، مى‏خوردند و مى‏نوشیدند و خرید و فروش مى‏کردند، مى‏کاشتند و مى‏ساختند تا صبح روزى که لوط از شهر سدوم بیرون آمد و آتش گوگرد از آسمان بارید و همه چیز را از بین برد. بلى به هنگام بازگشت من، اوضاع دنیا به همین صورت خواهد بود.یکى از باورهاى مشترک میان همه ادیان الهى، اعتقاد به ظهور منجى و رهاننده‏اى است که مى‏آید و جهان را مملو از نور و نیکى مى‏کند. ظهور این منتظر نیز با وقایع و حوادثى خاص توام است که در منابع ادیان مختلف، کم و بیش مشابهت‌هایى میان آنها دیده مى‏شود. این مقاله نگاهى تطبیقى به برخى نشانه‏هاى ظهور در اسلام و مسیحیت دارد که مورد بررسی قرار می‌گیرد.
  • مهدی ملاصادقی

حضرت مهدی در آیات قرآن

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۷ ب.ظ
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آیه «أمّن یجیب المظطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء و یجعلکم خلفاء الأرض»(11) درباره قائم از آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شده است.به خدا سوگند، او همان مضطرّ درمانده اى است که چون در مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزارد و فرج خویش از خدا بخواهد، خداوند دعایش را اجابت کند و بدیها را برطرف سازد و او را در زمین خلیفه قرار دهد.»در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد که به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است.امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آیه «أمّن یجیب المظطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء و یجعلکم خلفاء الأرض»(11) درباره قائم از آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شده است. به خدا سوگند، او همان مضطرّ درمانده اى است که چون در مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزارد و فرج خویش از خدا بخواهد، خداوند دعایش را اجابت کند و بدیها را برطرف سازد و او را در زمین خلیفه قرار دهد.»در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد که به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است.در کتاب شریف «المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة(علیه السلام)» که توسط محدث بزرگوار، مرحوم سید هاشم بحرانى و با بهره گیرى از دهها جلد کتب تفسیر و حدیث، تألیف گردیده، مجموعاً (132) آیه از آیات کریمه قرآن ذکر شده که در ذیل هر کدام یک یا چند روایت در تبیین کیفیت ارتباط آیه با آن حضرت(علیه السلام)، نقل شده است.
  • مهدی ملاصادقی

او خواهد آمد...

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۲ ب.ظ
آقاجون!!!به انتظار و امیدی نشسته ام که بیائی ،بیائی و گره از کار بسته ام بگشائیدلم گرفته ازین جمعه های خلوت و غمگین ،دلم گرفته ازین لحظه های تلخ جدائیغبار آمدنت را ندید قطره ی اشکی ،اشاره ای به ظهورت نکرد دست دعائی
  • مهدی ملاصادقی

جعفر نعلبند اصفهانی در محضر امام زمان

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۰ ب.ظ
مرحوم آیه ا... حاج میرزا «محمد علی گلستانی اصفهانی» زمانی که ساکن مشهد بود، برای یکی از علمای بزرگ مشهد نقل فرمودند که: عموی من مرحوم آقای «سید محمدعلی» که از مردان صالح و بزرگوار بود نقل می کرد:در اصفهان شخصی بود به نام «جعفر نعلبند» که او حرفهای غیر متعارف ازقبیل آن که من خدمت امام زمان(علیه السلام) رسیده ام و طیّ الارض کردهام، می زد و طبعاً بامردم هم کمتر تماس می گرفت و گاهی مردم هم پشت سر او به دلیل آن که «چون ندیدندحقیقت ، ره افسانه زدند» حرف می زدند. روزی به تخت فولاد اصفهان برای زیارت اهل قبور می رفتم، در راه دیدم آقاجعفر به آن طرف می رود، من نزدیک او رفتم به او گفتم:دوست داری با هم راه برویم؟ گفت: مانعی ندارد. در ضمن راه از او پرسیدم: مردم در بارة شما حرفهایی می زنند، آیا راست می گویند که تو خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) رسیده ای ؟ اول نمی خواست جواب مرا بدهد، لذا گفت: آقا از این حرفها بگذریم و با هم مسائل دیگری را مطرح کنیم.من اصرار کردم وگفتم ان شاءاله اهلم. گفت: 25 سفر کربلا مشرف شده بودم، تا آنکه در همین سفر آخر شخصی که اهل یزد بود در راه با من رفیق شد، چند منزل که با هم رفتیم مریض شد و کم کم مرضش شدت کرد تا رسیدیم به منزلی که قافله به دلیل نا امن بودن راه ، دو روز در آن منزل ماند، تا قافله دیگری رسید وبا هم جمع شدند و حرکت کردند. حال مریض هم رو بهسختی گذاشته بود، وقتی قافله می خواست حرکت کندمن دیدم، به هیچوجه نمی توان او را حرکت داد ، لذا نزد او رفتم و به او گفتم من می روم و برای تو دعا می کنم که خوب شوی. وقتی خواستم با او خداحافظی کنم ، دیدم گریه میکند، من متحیّر شدم از طرفی روز عرفه نزدیک بود و من 25 سال همهساله روز عرفه درکربلا بودم واز طرفی با خود فکر می کردم که چگونه اینرفیق راه را در این حال تنها بگذارم و بروم؟!به هر حال، نمی دانستم چه کنم او همینطور که اشک می ریخت به من گفت: فلانی من تا یک ساعت دیگر می میرم این یک ساعت را هم صبر کن، وقتی من مردم هر چه دارم از خورجین و الاغ و سایر اشیاء مال تو باشد،فقط جنازه مرا به کربلا برسان و آنجا مرا دفن کن. من دلم سوخت و هر طور بود کنار او ماندم تا او از دنیا رفت . قافله هم برای من صبر نکرد و حرکت کرد.من جنازة او را به الاغش بستم و به طرف مقصد حرکت کردم. از قافله اثریجز گرد و غبار نبود، من هم به آنها نرسیدم، حدود یک فرسخ که راه رفتمخوف مرا گرفت ، هر طور که آن جنازه را به الاغ می بستم، پس از یک مقدار راه رفتن باز می افتاد و به هیچ وجه روی الاغ قرار نمی گرفت.سرانجام دیدم نمی توانم اورا ببرم ، خیلی پریشان شدم، ایستادم و به حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) سلام عرض کردم و با چشم گریان گفتم: آقا من با این زایر شما چه کنم؟ اگر او را در این بیابان بگذارم مسؤولم و اگر بخواهم بیاورم، می بینید که نمی توانم! درمانده وبیچاره شده ام! ناگهان دیدم، چهار سوار که یکی از آنها شخصیت بیشتری داشت پیدا شدند، آن بزرگوار به منگفت: جعفر با زایر ما چه می کنی؟! عرض کردم : آقا چه کنم؟ درمانده شدهام،نمی دانم چه کنم؟در این بین آن سه نفر پیاده شدند، یکی از آنها نیزه ای در دست داشت نیزه رابه زمین زد، ناگهان چشمة آبی ظاهر شد ، آن میت را غسل دادند و آن آقاجلو ایستاد وبقیه کنار اوایستادند وبر او نماز خواندند و بعد او را سه نفریبرداشتند و محکم به الاغ بستند و ناپدید شدند.من حرکت کردم با آنکه معمولی راه می رفتم دیدم به قافله ای ، که قبل ازقافلة ما حرکت کرده بود رسیدم، از آنها عبور کردم و پس از چند لحظه باز قافله ای را دیدم که آنها قبل از این قافله حرکت کرده بودند ، از آنها هم  عبور کردم بعد از چند لحظه دیگر به پل سفید که نزدیک کربلا است ، رسیدم، سپس وارد کربلا شدم وخودم از این سرعت سیر تعجب می کردم.سرانجام، او را بردم در «وادی ایمن» (قبرستان کربلا) دفن کردم. من در کربلا بودم، پس از بیست روز رفقایی که در قافله بودند به کربلا رسیدند، آنها از منسؤال کردند تو کی آمدی؟ چگونه آمدی؟ من برای آنها به اجمال مطالبی راگفتم و آنها تعجب می کردند.تا آنکه روز عرفه شد، وقتی به حرم رفتم بعضی از مردم را دیدم که به صورت حیوانات مختلف بودند! از شدت وحشت به خانه برگشتم. باز دو مرتبه از خانهدر همان روز بیرون آمدم، باز هم آنها را به صورت حیوانات مختلف دیدم...عجیب تر این بودکه بعد از آن سفر چند سال دیگر هم ایام عرفه به کربلامشرف شده ام و تنها روز عرفه بعضی از مردم را به صورت حیوانات دیدم، ولیدر غیر آن روز آن حالت برایم پیدا نمی شود.لذا تصمیم گرفتم که دیگر روز عرفه به کربلا مشرف نشوم. وقتی این مطالب را برای مردم در اصفهان می گفتم، آنها باور نمی کردند و یا پشت سر من حرف می زدند. تا آنکه تصمیم گرفتم دیگر با کسی از این مقوله حرف نزنم ومدتی هم چیزی برا ی کسی نگفتم تا آنکه یک شب با همسرم غذا میخوردیم، ناگهان صدای در حیاط بلندشد، رفتم در را باز کردم دیدم شخصی می گوید: جعفر صاحب الزمان(علیه السلام) تو را می خواهد.من لباس پوشیدم و به خدمت او رفتم، مرا به مسجد جمعه در همین اصفهانبرد، دیدم آن حضرت در صفه ای که منبر بسیار بلندی در آن هست ، نشسته اند و جمع زیادی هم خدمتشان هستند، با خود گفتم: در میان این جمعیت چگونه آقا را زیارت کنم و چگونه خدمتش برسم؟ ناگهان دیدم به من توجهفرموده ، صدا زدند: جعفر بیا، من به خدمتشان مشرف شدم . فرمودند: چراآنچه در راه کربلا دیده ای برای مردم نقل نمی کنی؟عرض کردم: ای آقا من آنها را برای مردم نقل می کردم، ولی از بس پشت سرم بدگویی کردند دیگر چیزینمی گویم. حضرت فرمود: تو کاری به حرف مردم نداشته باش، تو آن قضیه را برای آنها نقل کن تا مردم بدانند که ما چه نظر لطفی به زوار جدمان حضرت ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) داریم.
  • مهدی ملاصادقی

مناجات

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۲:۱۵ ب.ظ
مناجاتای نگاهت نگار حاجت ماآه، پروردگار حاجت ماما همه تشنه اجابت توو تو چشم انتظار حاجت ماچشمهای تو من، یقین دارمبوده بنیان گذار حاجت ماحاجت ما توئی، چنین راحتنگذری از کنار حاجت ماوای اگر بر دل تو بنشیندذّره ای از غبار حاجت مااینکه آن را فقط تو می دانیمی دهد اعتبار حاجت ماهمه کائنات می چرخندگاه، دور مدار حاجت ما.....گاه امّا چه خواهش پَستیمی کند استتار حاجت ماپس چنان کن که دائما باشددست تو اختیار حاجت مااشکها را اجازه ده، بشودجاری از آبشار حاجت مااز همه بیشتر خودت هستیعاشق و بیقرار حاجت ماباز هم با ترنّم لطفتبده پایان به کار حاجت مابارالها، خودت به ما برسانزودتر تک سوار حاجت ما        محمد جعفر مسگرپور
  • مهدی ملاصادقی

نیم نگاهی به دعای فرجی که میخوانیم

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۴:۰۳ ق.ظ
دعای فرج اصلی “الهی عظم البلاء” است.ما در “اللهم کن لولیک الفرج” از خداوند میخواهیم که امام زمان(ع) را تحت حمایت کامل خود بگیرد و او را تا رسیدن به هدف نهاییاش از هر جهت یاری کند.به عنوان مقدمه باید یاد آور شویم که جهان هستی، بر پایه اسباب و مسببات پایه ریزی شده است؛ به گونهای که برای تحقق هر امری باید زمینهها و شرایط آن فراهم شده باشد. دعا کردن نیز در این نظام، جایگاه خاص خود قرار دارد و در کنار سایر شرایط و یکی از آنها شمرده میشود. از این رو، وظیفه هر انسان دعا کردن است؛ همان گونه که باید تلاش و کوشش نیز داشته باشد.حقیقت دعا، اظهار عجز و فقر و نیاز به درگاه پروردگار عالم وخالق جهان است. انسان هنگام دعا، با حضرت حق ارتباط ویژه برقرار کرده و ضمن اعتراف به حقارت و کوچکی خود، عظمت باری تعالی را زنده میکند. او خود را مالک چیزی نمیداند، و در برابر خداوند، خویش را هیچ به حساب میآورد و عبودیت و بندگی اش را اظهار میدارد.بنده هستی خود را از آن خدا و خود را محتاج درگاه او میداند و لذا سر به آستان او میگذارد. و این نمایش ارتباطی زیبا بین خدا و بنده است. در این حال، بنده نزد خدا عزت مییابد، به او نزدیک تر میشود و عنایت ویژه حق را شامل حال خود میکند. نیازش پذیرفته، حاجتش روا، و دعایش مستجاب میشود.در این میان دعا به ساحت مقدس امام که ولی نعمت ما و واسطه فیض الهی است ـ جایگاه ویژهای دارد و وظیفه انسان دعا برای او است باید دانست تردیدی نیست که دعا، از عبادت‌های بزرگ است و آثار فراوانی دارد و دعا کردنبرای سلامتی امام عصر(ع) از بهترین اقسام دعا است. درباره تاثیر دعا، از دو زاویه می‌توان نگاه کرد:الف. تاثیر دعا نسبت به امامب. تأثیر دعا برای دعا کنندهاز نگاه اول، دعا در سلامتی حضرت، مؤثر است؛ زیرا ایشان به این جهت که انسان است و در همین عالم زندگی می‌کند، در معرض آفات و بلایا هست و دعا می‌تواند در دور کردن بلاها و مرض‌ها از وجود عزیزش مؤثر باشد. این، با اراده‌ی خدا مبنی بر حیات و سلامتی امام، منافاتی ندارد؛ زیرا که اراده‌ی خدا از طریق اسباب اعمال می‌شود و دعا از مهمترین وسیله‌ها و سبب‌ها برای جریان اراده خدا در زندگی است.از نگاه دوم، آثار دعا کردن فراوان است از جمله:دعا کردن راهی است برای این که امام عصر را یاد کنیم و به این وسیله با آن عزیز ارتباط روحی و معنوی پیدا کنیم و این ارتباط ثمرات بسیاری برای رشد و کمال روحی ما دارد.دعا کردن برای امام، نوعی عرض ارادت و محبت نسبت به او است که قطعاً از سوی آن منبع کرم بی پاسخ نخواهد ماند و دعا کننده را مورد لطف و عنایت خاص خود قرار خواهد داد.دعا کردن برای امام، یعنی آن وجود عزیز را بر بسیاری از موجودات و پدیده‌ها مقدم دانستن و وجود و نقش او را مد نظر قرار دادن. این موضوع، سبب زیاد شدن محبت آن عزیز در دل‌ها و جان‌ها می‌گردد؛ زیرا ذکر محبوب سبب فراوانی محبت نسبت به او است.با توجه به این که ایشان، واسطه‌ی فیض الهی در عالم هستی‌اند، صلوات و صدقه به نیت ایشان خود نوعی وسیله برای کسب فیوضات بیشتر است.اما ترجمه از این دعای شریف:در ابتدای دعا از لفظ “الله” مدد میگیریم. “الله” لفظ خاص خدا و ندا است و همه صفات کمالی او را در بر میگیرد. استفاده از این لفظ، نشانه آن است که مطلبی بزرگ، مهم و فراگیر از خداوند مسئلت میکنیم.سپس اراده خداوند را خواستارم: “کن” اراده خداوند دو گونه است: تکوینی(مربوط به خلق و عالم هستی) تشریعی(مربوط به قوانین) ما در این دعا، اراده از نوع اول را ـ که حتمیت دارد و تخلف از آن معنا ندارد ـ را خواستاریم.در ادامه دعا لفظ “ولی” را برای امام عصر(ع) به کار میگیریم. ولی خدا، یعنی کسی که قرین خداست و بین او و خدا مانع و فاصله نیست. بر این اساس او برترین مخلوق خداوند است و از او کسی به خدا نزدیک تر نیست. در معنای ولی، سرپرستی نیز نهفته است. پس او از طرف خدا سرپرست امور عالم هستی است و تصرف در امور میکند. این بالاترین مقامی است که یک مخلوق میتواند داشته باشد و لذا اطاعت مطلق از او واجب است. ” أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ”(نساء/۵۹) آنگاه ولی را معرفی میکنیم: “الحجة بن الحسن” هر کس باید امام و رهبر و راهبر خود را بشناسد. بداند هادی او چه کسی است. پیامبر فرموده است: “من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة”؛”کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است”. باید انسان بداند رهرو چه کسی است و به پیروی از او به کجا میرود. ما در این فراز، امام خود را معرفی میکنیم و او همان امام مهدی(ع) فرزند امام حسن عسکری(ع) است.در ادامه دعا، نیازهای خودا را میخواهیم. خدایا! برای مهدی: ولی، حافظ، قائد، ناصر، دلیل و عین باش.“ولی” یعنی سرپرستی امور مهدی(ع) را خود به عهده بگیرد و لحظهای از او غافل نشو. پیامبر(ص) مکرر میفرمود: “رب لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا”؛”پروردگارا! به اندازه چشم به هم زدنی مرا به خود واگذار مکن”. از پیامبر در این زمینه پرسیدند. فرمود: برادرم یونس لحظهای به حال خود رها شد، سرانجامش گرفتاری در شکم ماهی بود. همه نیازمند عنایت خداییم، و ولی خدا به خاطر مقام بلندش، دستگیری بیشتر را میطبد.“حافظ” ؛ یعنی، خدایا، تو او را از گزند حوادث و کیدها حفظ کن و نقشههای دشمنان و شیاطین را در مورد او نقش بر آب کن. خدایا او را از بلاها و بیماریها محافظت کن، تا بتواند به خوبی ولایت خود را اعمال کند.“قائد“؛ یعنی: رهبر و راهنمای او، تو باش و مدیریت برنامههای او را به عهده بگیرد. این انقلاب بزرگ جهانی نیازمند به راهبریها و هدایتهای ویژه خداوند است.“ناصر“؛ یعنی، خدایا! یاور و مددکار او باش. هر حرکتی که بخواهد به سر انجام برسد، باید مورد حمایت و یاری قرار گیرد تا نتیجه مطلوب از آن حاصل آید. و چه کسی بهتر از خداوند که قدرت مطلق بوده، و بهترین در تحقق برنامهها است.“دلیل” ؛ یعنی، خدایا! راهنما و دلیل او باش. اگر آدمی وارد جادهای شود که تا به حال در آن گام ننهاده متحیر میماند؛ زیرا نمیداند راه چگونه است. او نیاز به دلیل و راهنما دارد که او را همراهی کرده و راه را برای او توضیح دهد و به مقصدش برساند. کاروانها در زمان گذشته، برای رسیدن به مقصد از دلیل و بلد راه سود میجستند. ما از خداوند میخواهیم که خودش دلیل و راهنمای امام باشد تا زمینههای ظهور او فراهم گردد، و با قیام زیبایش عدالت را در جهان حاکم گرداند.“عین“؛ ، اصلی ترین عضو شناخت، چشم است. آدمی با چشم، کران تا کران جهان را میبیند و محیط خود را درک میکند. خطای دید باعث خسارت جبران ناپذیری میشود. ما از خدا میخواهیم خودش عین باشد و امام از طریق او، جهان و حرکت خود را ببیند. دید خدایی دیگر خطا ندارد و بدون نقص و انحراف است.سر انجام این اراده و عنایتهای ویژه حضرت حق آن است که زمین از آلودگیها و نافرمانیها به دست امام مهدی(ع) و با قیام آسمانی اش پاک میشود و عبادت الهی بدون شرک محقق گردد:” یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً”(نور،۵۵) و هدف از خلقت تحقق مییابد. ” وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ”(ذاریات،۵۶) ما از خداوند میخواهیم این نعمت ارزشمند، پس از پدید آمدن مدتهای طولانی ادامه یابد تا انسانهای زیادی در سایه این حکومت به سر انجام نیک نایل شوند.
  • مهدی ملاصادقی

انتظار

مهدی ملاصادقی | سه شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۱، ۰۴:۰۰ ب.ظ
انتظار انتظار، معنا و مفهوم بسیاری از آیات و روایات، بر این مسأله تأکید کرده-اند که بشر در طول دوران زندگی فردی و اجتماعی خود، هماره مرهون نعمت(( انتظار)) است. از این رو، اگر از این حالت خارج شود و امید به آینده¬ای نیکو را از دست بدهد، زندگی برایش مفهومی نخواهد داشت. آدمی موجودی است که همیشه در گرداب نگرانی، رنج و ناملایمات گرفتار است و امید و انتظار به فردایی آرام و آسوده است که باعث می¬شود زندگی تحمل¬پذیر گردد. به سخن دیگر، اگر انتظار در فرا راه جامعه¬ای نباشد، ادامه حیات زندگی برای بشر بی¬روح و بی¬معنا می¬شود. انتظار است که به زندگی صفا و جلا می¬دهد و آدمی را به کوشش و جنبش وامی ¬دارد. باید افزود انتظار برای رهایی انسان¬ها، همانند خمیر مایه¬ای است که در اعماق وجود همه آدمیان و جوامع گوناگون وجود دارد.
  • مهدی ملاصادقی

راه های شناخت امام علیه السلام

مهدی ملاصادقی | سه شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۱، ۰۳:۵۶ ب.ظ
عمدة راه هایی که در شناخت امام می توان از آن استفاده کرد، سه راه است: 1. نص نص؛ یعنی، تعیین و تصریح پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) که مفادش خبر دادن از نصب الهی و یا نصب امام به امر الهی است. در نوع اوّل نصب بدون واسطه انجام شده و فعل الهی است و نص پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ، مثل خبر دادن از آن است. در نوع دوم فعل الهی، با واسطه پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) است که به امر خدا انجام می شود و استناد آن به او، مانند استناد افعال ملائکه به خداوند است. 2. کرامت ظهور کرامت به دست کسی که مدعی امامت باشد،
  • مهدی ملاصادقی