سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

۲۰۹ مطلب با موضوع «مهدویت» ثبت شده است

معرفی اجمالی انجمن حجتیه:

مهدی ملاصادقی | شنبه, ۹ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۲۴ ق.ظ
این انجمن بانام "انجمن خیریه حجتیه مهدویه" پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با رهبری محمد ذاکر تولایی(معروف به حلبی) با هدف مقابله با بهائیت تأسیس شد.لیکن درمبارزه با بهائیت، هیچ گاه اساس بهائیت (صهیونیسم) را مد نظر قرارنداده، بلکه درمحیط اختناق رژیم شاهنشاهی درکمال آزادی، جلسات منظمی را درییلاق ها وباغ های بزرگ با صرف هزینه های سنگین برگزار می کردند. از افتخارات این انجمن در قبل از انقلاب عدم شرکت اعضایش در قضایای ۱۵ خرداد بود.   تاریخچه: الف) قبل ازانقلاب : این انجمن بانام "انجمن خیریه حجتیه مهدویه" پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با رهبری محمد ذاکر تولایی(معروف به حلبی) با هدف مقابله با بهائیت تأسیس شد.لیکن درمبارزه با بهائیت، هیچ گاه اساس بهائیت (صهیونیسم) را مد نظر قرارنداده، بلکه درمحیط اختناق رژیم شاهنشاهی درکمال آزادی، جلسات منظمی را درییلاق ها وباغ های بزرگ با صرف هزینه های سنگین برگزار می کردند. از افتخارات این انجمن در قبل از انقلاب عدم شرکت اعضایش در قضایای ۱۵ خرداد بود. این جریان با پوشش آماده نمودن شرایط برای ظهور حضرت حجت (عج) معتقد به اشاعه فساد بوده وبه این دلیل که برقراری حکومت ا سلامی مانع ظهور امام زمان (عج) می باشد، از هیچ مخالفتی با نظام اسلامی دریغ نکرد. ب) پس از انقلاب : درابتدای انقلاب با سوء استفاده از فضای باز به وجود آمده وبا پوشش دفاع از اسلام فقاهتی، به جنگ با ولایت فقیه برخاستند. پس از سخنرانی امام راحل درسال ۱۳۶۲ عده ای از اعضاء این جریان متوجه انحرافات خود شده واز انجمن جدا شدند . حضرت امام خمینی (قدس سره) درخصوص انجمن حجتیه فرمودند : یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید حضرت صاحب مگربرای چی می آید ...این اعوجاجات را بردارید، این دسته بندی ها را برای خاطر خدا اگر مسلمید بردارید وبرای خاطر کشورتان اگر ملی هستید، این دسته بندی ها را بردارید، دراین موجی که الان ملت رابه پیش می برد دراین موج خودتان را وارد کنید وبرخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست. ● مواضع انجمن حجتیه ۱ ) مخالفت با تشکیل حکومت ا سلامی : از مواضع انجمن، می توان به مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی خصوصاً بعد از انقلاب اشاره نمود حضرت امام خمینی(قدس سره) درباب حکومت می فرمایند : لازم است که فقها اجتماعاً یا انفراداً برای اجرای حدود وثغور نظام، حکومت شرعی تشکیل دهند . این امر اگر برای کسی امکان داشته باشد واجب عینی است و گرنه واجب کفائی است . بنابراین لازمه زمامداری، عصمت نیست بلکه شرط عدالت لازم است انجمن معتقد است که استرداد حق مظلوم را باید به ظهور امام زمان (عج) واگذار نمود.لذا طبیعی است که براساس این عقیده امرتشکیل حکومت به خودی خود منتفی می گردد وبرپایی حکومت به منظور استرداد حق بی مورد شناخته می شود . ۲) مهدویت وانتظار : رهبر ومؤسس انجمن حجتیه درجلسه درس و سخنرانی خود چنین گفته است : الان هم می گویی حکومت ا سلامی خوب است، شما آن مصداق حاکم اسلامی را نشان بدهید، آنی که معصوم از خطا باشد را نشان بدهید، آنی که هوی و هوس و حب ریاست و شهرت و غضب و تمایلات نفسی به هیچ وجه در او اثرنکند، نشان بدهید ، او بیاید توی میدان جلو بیافتد، ملت می افتد به خاک پایش، تمام مردم قربان خاک پایش می‌شوند بدین ترتیب اعضای انجمن برای توجیه رخوت و سازش کاری وتنبلی خود، قیام برای تشکیل حکومت شرعی را نفی می نمایند . نگرش انجمن در باب انتظار مبتنی است برنگرش عامه باید امام زمان بیاید اشکالات رابرطرف کند وتا آن حضرت نیاید هیچ کاری انجام نمی گیرد ۳ ) جدایی دیانت از سیاست : دراساسنامه ای که مبنای خط مشی انجمن می باشد آماده است که، انجمن به هیچ وجه درامور سیاسی مداخله نخواهد داشت ومسئولیت هر نوع دخالت درمسائل سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن، برعهده خود آنان خواهدبود. حضرت امام خمینی می فرمایند دیروز مقدس نماهای بی شعور می‏گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می‏گویند مسؤولین نظام کمونیست شده‏اند تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان مفید و راه گشا می‏دانستند. امروز از این که در گوشه‏ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسؤولین نیست رخ می‏دهد، فریاد وا اسفاها سر می‏دهند. دیروز حجتیه‏ای‏ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‏تر از انقلابیون شده‏اند. ولایتی‏های دیروز که در سکوت و امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‏خورند تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‏اند و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‏اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده است.
  • مهدی ملاصادقی

أین‌ تذهبون‌؟

مهدی ملاصادقی | شنبه, ۹ دی ۱۳۹۱، ۰۷:۳۱ ق.ظ
جماعت‌!کجا می‌رویم‌؟چرا به‌ زمین‌ و آسمان‌ بد می‌گوییم‌؟چرا از روزگار گله‌ می‌کنیم‌؟چرا تحمل‌ خودمان‌ را نداریم‌؟چرا با لبخند بیگانه‌ایم‌؟چرا غصه‌ها به‌ جانمان‌ چنگ‌ انداخته‌؟چرا از یکدیگر خسته‌ایم‌؟چرا به‌ آب‌ و آسمان‌ نگاه‌ نمی‌کنیم‌؟چرا انتظار بهار را نمی‌کشیم‌؟چرا دیگر صورت‌هامان‌ ?ناضره‌? نیست‌؟چرا چشم‌هامان‌ ?الی‌ ربّک‌ ناظره‌? نیست‌؟مگر فراموشمان‌ شده‌ زمین‌ از آن‌ خداست‌ و ?یورثها من‌ یشاء من‌ عباده‌? ؟مگر فراموشمان‌ شده‌ ?والعاقبة‌ للمتقین‌? ؟چرا دل‌هایمان‌ را به‌ ?إنّ الارض‌ یرثها عبادی‌ الصالحون‌? خوش‌ نمی‌کنیم‌؟چرا منتظر ?الساعة‌? که‌ ?قریب‌? است‌ نیستیم‌؟چرا برای‌ ?یوم‌ الخروج‌? روزشماری‌ نمی‌کنیم‌؟چرا به‌ ?والله‌ متم‌ نوره‌? یقین‌ نداریم‌؟جماعت‌!باور بیاورید به‌ وعده‌ خداوند؛ ?لیستخلفنّهم‌ فی‌ الارض‌? دروغ‌ نیست‌.?لیظهره‌ علی‌ الدین‌ کلّه‌? جدّی‌ است‌، اگر چه‌ مشرکان‌ را خوش‌ نیاید.جماعت‌!?انشق‌ القمر? در پیش‌ است‌.?اقترب‌ الساعة‌? چشم‌ برهم‌ زدنی‌ طول‌ نمی‌کشد.?یوم‌ الفتح‌? از راه‌ می‌رسد و خدا نکند در آن‌ روز از کسانی‌ باشیم‌ که‌ ایمان‌ به‌ دردمان‌ نخورد.جماعت‌!نمازهایتان‌ را با ?أمّن‌ یجیب‌ المضطر? ختم‌ کنید.و به‌ یاد داشته‌ باشید منت‌ خدا را بر ?الذین‌ استضعفوا فی‌ الارض‌?او همه‌ تشنگان‌ را با ?ماء معین‌? سیراب‌ می‌کند.جماعت‌!خداوند اراده‌ کرده‌ است‌ که‌ ما قوی‌ باشیم‌ که‌ او را دوست‌ بداریم‌ و او دوستمان‌ بدارد.خداوند به‌ ?اقامواالصلوة‌? ما افتخار می‌کند.?اتواالزکوة‌? ما را به‌ رخ‌ دنیاطلبان‌ می‌کشد.از ?امروا به‌ معروف‌ و نهوا عن‌ المنکر? ما حظ‌ می‌کند.جماعت‌!ما تنها نیستیم‌.?أینما تکونوا یأت‌ بکم‌ اللّه‌ جمیعاً? دست‌ به‌ سر کردن‌ ما نیست‌.چرا نوید ?بقیة‌الله‌ خیرلکم‌? را به‌ یکدیگر نمی‌دهیم‌؟به‌ خدا قسم‌ زمین‌، مرده‌ نمی‌ماند!به‌ خدا قسم‌ ?جاء الحق‌? آمدنی‌ است‌!?زهق‌ الباطل‌? شدنی‌ است‌!و وای‌ به‌ حال‌ ما اگر از مفلحونِ ?حزب‌ الله‌? نباشیم‌.سهیلا صلاحی‌ اصفهانی‌
  • مهدی ملاصادقی

...::::...گفتم...::::::::

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۱:۲۹ ب.ظ
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن گفتم به نام نامیت هر دم بنازم گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم گفتم که دیدار تو باشد آرزویم گفتا که در کوی عمل کن جستجویم گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن گفتم ز حق دارم تمنای سکینه گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه گفتم رخت را از من واله مگردان گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان گفتم به جان مادرت من را دعا کن گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن گفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن گفتا به آب دیده دل را شستشو کن گفتم دلم از بند غم آزاد گردان گفتا که دل با یاد حق آباد گردان گفتم که شام تا دلها را سحر کن گفتا دعا همواره با اشک بصر کن گفتم که از هجران رویت بی قرارم گفتا که روز وصل را در انتظارم
  • مهدی ملاصادقی

...::::...مجنون شدم...::::::::

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۱:۲۷ ب.ظ
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست قطره شدم که راهی دریا کنی مرا پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم شاید قرار نیست مداوا کنی مرا من آمدم که این گره ها وا شود همین! اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا آقا برای تو نه ! برای خودم بد است هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
  • مهدی ملاصادقی

نجوا با امام عصــ ـــر

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۱:۱۵ ب.ظ
آقای من ؛ مولای غریب من ای مسافر بیابان های تنهایی ؛مضطر فاطمه ؛ غریب آل محمد(ص) ؛ پدر مهربان اهل عالم میخواهم غربتت را حکایت کنم ؛غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده‌ ؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته ؛ غربتی که حتی برای برخی محبّانت، غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت ، پیش از تولد تو بر آن گریسته‌اند. من از تصویر این غربتو غم ناتوانم.از کجا آغاز کنم؟ از خود بگویم یا از دیگران؟ از آنانی بگویم که خاطر شریفترا می آزارند ، از آنهایی که دستان پدرانه و مهربانت را خونریز معرفی می کند؟ از آنها که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟من... گویی همه چیز ، دست به دست هم داده است تا شما در غربت بمانید .ازخود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند ،امر فرج اصلاح خواهد شد.می خواهم به سوی تو برگردم!یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی؛می دانم توبه‌ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری ؛می دانم در همان لحظه‌ها ، روزها و سال‌های غفلت هم ، برایم دعا می کردی .من از تو گریزان بودم ؛ اما تو هم چون پدری مهربان دورادور مرا زیر نظر داشتی. . . العفو . . . العفو . . .بیایید اندکی فکر کنیم ! آیا تاکنون به غربت امام زمان اندیشیده یا اصلاً فکر کرده‌ایم ؟ناآگاهی از غربت امام عصر (عج) یا باور نداشتن غربت آن جناب ، یا غفلت از این غربت ،اولین وجه از غریبی امام زمان است.مولای من ؛ ارزو داشتم مرا عبدالمهدی می‌نامیدند.دوست داشتم از همان اول ، اذان عشق تو را در گوشم زمزمه کرده بودند.ای کاش از ابتدا مرا برای تو نذر کرده ، حلقه‌ی غلامی‌ات را بر گوشم افکنده بودند !ای کاش کامم را با نام تو بر می‌داشتند و حرز تو را همراهم می‌کردند !مهدی جانم! دوست داشتم با نام نامی تو زبان باز می‌کردم ، ای کاش آن اوایل که زبان گشودم ، نزدیکانم ، مرا به گفتن « یا مهدی » وامی‌داشتند !ای کاش مهد کودکم ، مهد آشنایی با تو بود . کاشکی در کلاس اول دبستان ، آموزگارم ، الفبای عشق تو را به من یاد می‌داد و نام زیبای تو را ، سرمشق دفترچه‌ی تکلیفم قرار می‌داد. اخر عمر در همان دوران طفولیت و مهد کودک خویش در جا می‌زنند.پس از فراغت از تحصیل نیز ، اداره‌ی زندگی و دغدغه‌ی معاش ، مجالی برای فکرکردن راجع به تو برایم باقی نگذاشت !مولای مهربانم ؛ محبوب دلم ؛ اینک اما ، در عمق ضمیر خود ، تو را یافته‌ام ؛ چندی است با دیده‌ی دل ، تو را پیدا کرده‌ام ؛ در قلب خویش گرمای حضورت را با تمام وجود حس می‌کنم ؛ گویی دوباره متولد شده‌ام تعارف بردار نیست . زندگی بدون تو که امام عصر و پدر مهربان زمانه‌ای ، « مردگی» است و اگر کسی هم چون من ، پس از عمری غفلت به تو رسید ، حق دارد احساس تولدی دوباره کند ؛ حق دارد از تو بخواهد از این پس او را رها نکنی و در فتنه‌ها و ابتلائات آخرالزمان از او دستگیری ؛ حق دارد به شکرانه‌ی این نعمت ، پیشانی ادب بر خاک بساید و با خدای خودزمزمه کند «الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا أن هدانا الله.»
  • مهدی ملاصادقی

شیعه در پندار و رفتار ...

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۱:۰۴ ب.ظ
در این بخش، بخشى از رفتار و عقیده شیعه مذکور مى‏گردد تا پیروان ائمّه طاهرین‏علیهم‏السلام و شیفتگان حضرت مهدى‏ علیه‏السلام خود را با آن منطبق و ارزیابى نمایند.   شعار شیعه اَلْحَقُّ مَا رَضیْتُمُوهُ وَالْباطِلُ مَا اَسْتَخْطُمُوهُ وَالْمَعْرُوفُ مَا اَمَرْتُمْ بِهِ والْمُنْکَرُ ما نَهَیْتُمْ عَنْهُ" حق چیزى است که شما (خاندان پیامبرصلى‏اللَّه علیه و آله) آن را پسندیده باشید، و باطل چیزى است که شما آن را نپسندید. آنچه را فرمان دهید خوب و معروف، و آنچه را منع کنید منکر و ناپسند خواهد بود.
  • مهدی ملاصادقی

یا صاحـب الزمـــ ــــان

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۷:۲۷ ق.ظ
شب تار من خدایا زچه رو سحر ندارد مگر این عزیز زهرا ز دلم خبر ندارد تو به من مگر نگفتی , غم دل به او بگویم غم دل بگفتم اما به من او نظر ندارد همه دم زنم صدایش شنوم مگر نوایش چه کنم که آه سردم به دلش اثر ندارد تو بگو کجا روم من که جمال او ببینم که دلم به جز جمالش هوس دگر ندارد تو بده نشانم او را که جز او دگر نبینم که ندیده هر که او را به یقین بصر ندارد ز ظهور او سئوالی بنمودم از یکی گفت که ز وقت رجعت او خبری بشر ندارد به کجایی ای عزیزم نگری به حال و دردم که فراق و دوری تو به جز از ضرر ندارد تو برای شیعه هستی چو پدر به امر یزدان تو بیا که شیعه جز تو پدری دگرندارد نه فقط منم که هجرت زده آتشی به جانم به حسین(ع) نما عنایت که کسی به بر ندارد . . . خوب است ما هم مثل باران حس بگیریم هر شب سراغی از گل نرگس بگیریم
  • مهدی ملاصادقی

هَل مِن ناصِرَ یَنصُرَ نی ؟

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۷:۱۹ ق.ظ
ندای مظلومانه صاحب الزمان همواره به گوش میرسد و ما را به سوی خویش فرا میخوانَد.او نیز همچون جد مظلوم خویش ابی عبدالله الحسین فریاد میزنَد:«هَل مَن ناصِرَ یَنصُرَ نی ؟»کیست مرا یاری کند؟و حال ماییم که باید لبیک گوییم و خود را در خیل سربازان آن حضرت قرار دهیم و بدانیم که رمز ظهور آن حضرت در3 چیز است:1-تزکیه نفس و خود سازی2-دعاکردن برای ظهور آن حضرت3-تبلیغ و ترویج نام و یاد و معارف آن حضرتشما که همیشه آرزو داشتید در زمان یکی از ائمه می بودید و آنها را یاری می کردید شما که آرزوی حضور در کربلای حسینی را همواره در دل داشته اید اکنون کربلای دیگری برپاست و حسین زمان شما فرزند او حجت بن الحسن العسکری است.پس به پا خیزید و اورا بیش از این تنها مگذارید.به پا خیزید و اورا از این غربت جان سوز رهایی بخشید به پاخیزید و دنیارا به نور آن حضرت روشن نمایید.او هم اکنون پشتِ در منتظر است.او از همه منتظر تر است.او در انتظار آمدن ماست.منتظر بیداری ما و باز گشت ما از سفر گناه و غفلت .او آمده است ما نیامده ایم .او غایب نیست ما غایبیم.او پشت ابر نیست خورشید که پشت ابر نمی رود خورشید جهان را پرتو افشانی میکند.ماییم که پشت ابریم ماییم که خود را در پس پرده پنهان کرده ایم و حجاب های نورانی و ظلمانی جلوی دید مارا گرفته و گوش های مارا ناشنوا نموده اند تاجایی که نه خورشید را می بینیم و نه آوای دلنشین پیک خدا را می شنویماکنون سالیانِ سال است که ندای مظلومانه امام زمان بلند استو شیعیان خود را به سوی رهایی فرا می خواند و از دوستان خود می خواهد که آن حضرترا در مسیر نجات خویش یاری کنند و اما ما حیران و پریشان و دل بسته ی زندانیم.ای زندانیان.به خدا راهِ فرج نزدیک است.باید قدمی بر داریم باید که پری بگشاییم. ای عاشقان صدای هل من معین رسیده                                                                           هوش از سر تمام اهل یقین پریدهخورشید کرده روشن این آسمانِ تیره                                                                            اف بر دلی که روی ماه مهین ندیده                           اَلـلّـهُـــــــــمَ عَـجِّـــــل لِـوَ لـیِّـــــــــــکَ الـفَــــــــــــرَج
  • مهدی ملاصادقی

صبح نزدیک است...

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۷:۱۶ ق.ظ
رو به گندمزارها می آیی ای مولای گندمگون آیۀ صلحند چشمان شما «والتین والزیتون» اَبرُوانت خط نستعلیق خطاطی زبردستندآخرین بیت از غزل‌هایی خیال انگیز و یکدستند بیتِ آخر حالتش این است، غافلگیر خواهد کردناز دارد می رسد هرچند گاهی دیر خواهد کرد نرگس اینجا غرق در ترکیب خالت با لب است امشب«آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است »، امشب دارد از بالا محمد هم خودش را در تو می‌جویدمی زند بر شانه‌های  حیدر و با شوق می‌گوید: مثل زهرا می‌شود از دور چشمش را که می‌بنددخوب با دقت نگاهش کن علی ! مثل تو می‌خندد بی محمد مانده یثرب تا تو شب با ماه تنهایی بی علی ماندیم تا تو بازهم با چاه تنهایی لحظه‌ها را بی تماشایت نگو باور کنم مولا!«من نه آن رندم که ترک ساقی و ساغر کنم» مولا! تا کی اینجا قصۀ خورشید پنهان را بخوانم من«یوسف گمگشته باز آید به کنعان» را بخوانم من با ستاره منتظر می مانم آری صبح نزدیک استآه بیدارانِ این شب زنده داری! صبح نزدیک است
  • مهدی ملاصادقی

رهیافتی به فلسفة قیام حسینی و پیوند آن با انقلاب مهدوی

مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۷:۱۴ ق.ظ
رهیافتی به فلسفة قیام حسینی و پیوند آن با انقلاب مهدویطلیعه سخنهمواره بین عاشورا و ظهور، ارتباط معناداری وجود داشته است؛ به‌گونه‌ای که می‌توان بین آنها ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد. انقلاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ادامه قیام امام حسین علیه السلام است و فرهنگ انتظار، برآمده از فرهنگ عاشورا و چشم به راه بودن برای حسین دیگری است. این دو، پیوندی دیرین و مستحکم با یکدیگر دارند. یکی پشتوانه فرهنگی و زمینه ساز دیگری است؛ یکی رمز حیات شیعه است و دیگری رمز بقای آن؛ یکی رمز قیام و بپاخاستن شیعه است و دیگری عامل حفظ و استمرار آن. عاشورا، دریچه‌ای به انتظار است و انتظار، تجلّی آرزوها و آمال کربلاییان؛ فرهنگ عاشورا، دستمایه اساسی و مایه شکوفایی و بالندگی منتظران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر انتظار است. انتظار، کربلایی دیگر است به وسعت همة جهان و مصاف حق و باطل است در زمانی دیگر؛ با این تفاوت که این بار، حق پیروز است و چهرة باطل برای همیشه دفن می‌شود.در این نوشتار، پس از نگاهی کوتاه به فلسفة قیام امام حسین علیه السلام به این نتیجه می‌رسیم که این دو حرکت بزرگ تاریخ در آرمان و هدف، یک راه را می‌پیمایند.گفتنی است که در طول تاریخ نسبت به قیام امام حسین علیه السلام نگرش‌ها و دیدگاه‌های خاصی وجود داشته است. البته علل فزونی پرسش‌ها و دیدگاه‌ها پیرامون فلسفة قیام امام حسین علیه السلام را باید در پیچیدگی خاص و چند بعدی بودن این نهضت، جست و جو کرد؛ نهضتی که در طول تاریخ اسلام، نمی‌توان نظیری برای آن یافت.پس در ابتدا، این دیدگاه‌ها و نگرش‌ها مطرح و سپس آرمان مشترک امام حسین علیه السلام و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل می‌شود.
  • مهدی ملاصادقی