سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

۱۳۷ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

جوانان

مهدی ملاصادقی | يكشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۲۲ ق.ظ
از آن جا که تربیت نوجوانان و جوانان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، برای آن که بتوانیم بهتر به این امر خطیر بپردازیم باید در ابتدا به خصوصیات این دوران واقف گردیم. بعضی از خصوصیات این دوران عبارتند از: خصوصیات عاطفی و خصوصیات اجتماعی که در ادامه به طور تفصیلی به بررسی هر یک می پردازیم. 
  • مهدی ملاصادقی

قصه ما و آبنبات

مهدی ملاصادقی | يكشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۲۰ ق.ظ
روزگاری بود که به هنگام ایجاد یک پست الکترونیکی در سرویس جی میل شرکتاینترنتی گوگل، برای انتخاب نام کشور، مجبور بودیم جایی به مانند لبنان رابه عنوان کشورمان انتخاب کنیم، و دلیل آن به رسمیت شناخته نشدن کشور ایرانتوسط گوگل بود. گوگل، هنوز به وجود کشوری به نام ایران پی نبرده بود، یابهتر است بگوییم دولت آمریکا، کشور ما را اصولا نادیده می گرفت .
  • مهدی ملاصادقی

چهار عمل حضرت فاطمه(س)

مهدی ملاصادقی | يكشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۱۶ ق.ظ
حضرت فاطمه (س) مى گوید: هنگامى که رختخواب را براى خوابیدن پهن کرده بودم پیامبر صلى الله علیه و آله به خانه ى من آمد و فرمود: یا فاطمه، تا چهار عمل را بجا نیاورده اى مخواب: قرآن ختم کن، و پیامبران را شفیعان خود گردان، و مؤمنین را از خود راضى کن، و حج و عمره بجا بیاور.پیامبر صلى الله علیه و آله این را گفت و مشغول نماز شد. من صبر کردم تا نماز آنحضرت تمام شد. عرض کردم: یا رسول الله، به چهار چیزى امر کردى که در هنگام خواب نمى توانم آنها را انجام دهم!حضرت تبسم کرد و فرمود: وقتى «قل هو الله احد» را سه بار بخوانى گویا ختم قرآن کرده اى، و وقتى بر من و پیامبران قبل از من صلوات بفرستى روز قیامت شفیعان تو مى شویم، و وقتى براى مؤمنین استغفار و طلب آمرزش کنى همه ى آنان از تو راضى مى شوند، و وقتى بگوئى «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر» مثل اینکه حج و عمره بجا آورده اى.[ عوالم العلوم: ج 11/ 2 ص 857 ح 12 از خلاصه الاذکار فیض کاشانى.]
  • مهدی ملاصادقی

آرامش دلها با یاد اوست..

مهدی ملاصادقی | يكشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۱۶ ق.ظ
همیشه در ارتفاعی از جو دیگه هیچ ابری وجود نداره.اگه یه وقتی دیدی آسمون دلت ابری بود ، بدون که به اندازه کافی اوج نگرفتی .آدمهایی که زمینی می مونند همیشه دلشون ابریه . اما انسانهای پاک آسمون دلشون آبی آبیه .می دونی چرا؟یه کم از گناه فاصله بگیر اون وقت خودت می فهمی .  خدایا....    چه خوش است ....     در دشت آرامش یاد تو گام برداشتن     با نگاه مهربانی تو نفس کشیدن     و با تبسم رضای تو به سر بردنالا بذکر الله تطمئن القلوب ...بعضی اوقات به خودم می گم احمد: از خدا خجالت نمی کشی تواین عالم که همه جایش محضر خداست ?روی زمینی که از خداست ?اون هم با دست و پا و چشمی که خدا بهت داده اینقدر گناه می کنی؟بعدش دستهامو به آرومی می برم طرف آسمون و می گم خدایا:می دونم نمکتو خوردم ولی نمکدونو شکستم?می دونم نا شکریت کردم  . می دونم اونطور که شایسته ای  تورو عبادت نکردم.اما هر قدر هم که گناه کرده باشم بازم در برابر دریای رحمت تو خیلی ناچیزه .من به امید رحمت و مهربونی تو می یام در خونه ات. چرا که من جز  تو کسی رو ندارم                                  الهی و ربی من لی غیرکبعدش کم کم احساس می کنم گونه هام زیر شلاق بارون اشک سرخ شده. دلم آروم می گیره و این نشانه ایست که خدامنو داره صدا می زنه .                                 عجلو به الصلاه......لحظه وصل فرا رسیده و من با صدایی آروم می خوانمش?صدایی که در تمام سلولهای بدنم می پیچه                                الله اکبر .... و این آغاز اتصال به منبع لایزال اوست. اللهم فاقبل عذری و ارحم شده ضریخدایا:عذرم را بپذیر و بر ناتوانی ام رحم کن.
  • مهدی ملاصادقی

ترک گناه

مهدی ملاصادقی | يكشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۱۴ ق.ظ
شخصی از حضرت آیةالله بهجت رضوان‌الله تعالی علیه می‌پرسد: "چه کنم که در معنویات آن‌قدر موفق باشم که صاحب کشف و کرامت گردم؟"آن پیر روشن‌ضمیر در پاسخ می‌فرمایند: "کسانی که از مقداری معنویات برخوردار بودند، دنبال کشف و کرامت نمی‌رفتند. عاشق مقامات عرفانی و کرامات نباشید، گاهی این جور کارها شما را به جهنم می‌برد! انسان باید در این مسیر انسانیت و کسب معارف، اهل مراقبه باشد و تا به مراقبه نرسد، فایده‌ای ندارد!" (کتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت، جلد دوم)واقعیت آن است که حضرت آیةالله بهجت که خود اهل کرامات بودند و اساتیدی اهل کرامت و مکاشفه داشتند و چه بسا شاگردانی اهل کرامت پرورش داده باشند، افراد را از مسیر پرخطری پرهیز داده‌اند که طمع بی‌جا در آن می‌تواند مشکلات عدیده دنیوی و اخروی ایجاد کرده و گاه انسان را به ورطه علوم غریبه و حتی رابطه با برخی موجودات غیبی که دشمن انسان هستند، بکشاند. بنابراین، این عارف برحق، همواره تاکید می کردند که راه واقعی عرفان "ترک گناه" است و چون این امر که البته ساده هم نیست حاصل شد، بقیه خیرات به سوی انسان سرازیر می‌شود. به واقع کرامت شیعه به قرآن و عترت است و با وجود این دو به چیزی نیاز ندارد، هر چند که آنان که خالصانه پای در این راه نهند و از طمع به عجایب بپرهیزند، خداوند آنان را مشمول رحمت کرده و کراماتی نیز نصیبشان می‌کند، آن‌گونه که نصیب آیةالله بهجت فرمود: "الذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا"
  • مهدی ملاصادقی

چه خدای مهربونی داریم......

مهدی ملاصادقی | يكشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۱۲ ق.ظ
-بنده ی من : نماز شب بخوان که یازده رکعت است...- خدایا! خستـه ام، نمـیتوانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم!- بنده ی من! قبل از خواب این سه رکعت را بخوان...- خدایا! سه رکعت زیاد است! - بنده ی من! قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو- خدایا! من در رختخواب هستم و اگر بلند شوم، خواب از سرم می پرد!- بنده ی من! همان جا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله...- خدایا! هوا سرد است و نمـی توانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم!- بنده ی من! در دلت بگو یا الله، ما نماز شب برایت حساب می کنیم.....بنده اعتنایی نمی کند و مـی خوابد.....- ملائکه ی من! ببینید من این قدر ساده گرفته ام، اما بنده ی من خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده است،او را بیدار کنید، دلم برایش تنگ شده است،امشب با من حرف نزده است...- خداوندا! دو بار او را بیدار کردیم، اما باز هم خوابید...- ملائکه ی من! در گوشش بگویید پروردگارت، منتظر توست...- پروردگارا! باز هم بیدار نمـی شود!اذان صبح را مـیگویند، هنگام طلوع آفتاب است...- ای بنده! بیدار شو، نماز صبحت قضا مـیشود...خورشید از مشرق سر برمـی آورد. خداوند رویش را برمـی گرداند.ملائکه ی من! آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟وای نه ... ! خدای مهربونم..... با منم قهری.....؟؟! ولی باز هم خدا من رو می بخشد ...استغفر الله ربی و اتوب الیه...
  • مهدی ملاصادقی

ازدواج پاک

مهدی ملاصادقی | يكشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۱۰ ق.ظ
گفته اند که پدرجناب مقدس اردبیلی آمده بود ازآب جاری مشک را پر کند دید سیبی بر آب روان است گرفت و میل کرد ولی بعد پشیمان شد که این سیب شاید مال کسی بوده و من بی اجازه صاحبش آنرا خوردم حرکت کرد مسیر آب را گرفت تا رسید به جایی که آب ازباغی که درخت سیب داشت بیرون آمد صاحب باغ را دید و گفت سیبی که درآب روان بود ومال شما بود را خوردم راضی باش.گفت ابدا راضی نیستم  گفت قیمتش را می دهم گفت راضی نمی شوم بالاخره صاحب باغ گفت به یک شرط راضی می شوم که دختری دارم کور و کچل و لال و گنگ و مفلوج ازپا
  • مهدی ملاصادقی