سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

سیصدو سیزده یار

لشکر رزمنده انصارالمهدی موعود (عج) زرقان

۳ مطلب با موضوع «نماز» ثبت شده است

کلید قفلها...

مهدی ملاصادقی | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۱۵ ب.ظ
جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی امد وگفت سه قفل در زندگی ام وجود داردوسه کلید از شما می خواهم.قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم .قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول نمازت رااول وقت بخوان.برای قفل دوم نمازت رااول وقت بخوان .برای قفل سوم نمازت رااول وقت بخوان .جوان عرض کرد سه قفل بایک کلید........شیخ نخودکی فرمود...نماز اول وقت شاه کلید است.مارااز دعا خیرتان فراموش نکنید
  • مهدی ملاصادقی

چطور خدا با آدم حرف می‌زند + کلیپ صوتی

مهدی ملاصادقی | سه شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۱، ۰۴:۰۷ ب.ظ
چطور خدا با آدم حرف می‌زند + کلیپ صوتی حسن ایده‌ی خدایی این است که انسان می‌تواند با آن طرفِ اتکای خودش، بده بستان کند، تجاوب کند؛ یعنی او یک موجودی است در مقابل شما، او یک حقیقتی است در مقابل شما، حرف شما را می‌شنود و در مقابل حرف شما او هم حرفی دارد که آن را به شما می‌گوید. مهم این است عزیزان من، بدانید. هرکسی که دلش با خدا ارتباط پیدا کند، این ارتباطش یقیناً یک طرفه نیست، ارتباطش دوطرفه است. ممکن است بعضی‌هایی که از معارف الهی و از توجهات و آن عُلقه‌های معنوی دورند، خیلی به نظرشان این چیز عجیب بیاید؛ چطور خدا با آدم حرف می‌زند. بله! حرف می‌زند. این را حس می‌کنید شما، حس خواهید کرد. این را شما حس می‌کنید. خیلی هم دور نیست، «وَ اَنَّ الراحلَ اِلیکَ قریبُ المَسافة[1]»، اگر کسی به‌طرف خدا برود، خیلی راه هم نزدیک است.
  • مهدی ملاصادقی

اگر در نمازتان تمرکز ندارید بخوانید!

مهدی ملاصادقی | شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۱، ۰۳:۴۳ ب.ظ
نماز غیر از آنچه که ما از احکام فقهى و واجبات و مستحبات و مبطلات آن مى‌دانیم ـ و البته حتماً باید آنها را فرا بگیریم و رعایت کنیم ـ روحى دارد که ارزش حقیقى نماز نیز به همان است. بهره‌اى که هر کس از نماز خود مى‌برد و تعالى و تکاملى که در اثر آن براى نفسش حاصل مى‌شود وابسته به روح نماز است. برخى فقط از پیکر بى روح نماز استفاده مى‌کنند. اثر پیکر بى روح نماز همین است که در قبر و قیامت به او نمى‌گویند چرا نماز نخوانده اى، و از این بابت مۆاخذه‌اى نخواهد شد؛ اما بیش از این اثرى ندارد. کسانى نیز از مراتب نازله این روح بهره مى‌برند. برخى نیز با نمازشان به معراج مى‌روند و به «لقاء الله» نایل مى‌شوند. این تفاوت درجات، بسته به این است که تا چه حد در نماز حضور قلب داشته باشیم و نمازمان را براى خدا خالص کنیم. در باره اهمیت و نقش «نیت» در نماز، چگونگى و مراتب مختلف آن در جلسات گذشته بحث هایى را مطرح کردیم. نکته اساسى که در این جا وجود دارد این است که ما با آن‌که در حرف و روى کاغذ به اهمیت نماز واقفیم، اما به هنگام نماز خواندن، دانسته هاى خود را فراموش مى‌کنیم و آن‌گونه که باید و شاید به آن اهتمام نمى ورزیم. غالباً نهایت هنر ما این است که سعى کنیم نمازمان را اول وقت بخوانیم و احیاناً علاوه بر واجبات برخى از مستحبات آن را نیز رعایت کنیم. اما همه اینها جزو پیکره نماز است و روح نماز چیز دیگرى است. از همین رو ما غالباً وقتى وارد نماز مى‌شویم به جاى آن‌که توجهمان به خدا و نماز باشد، مشغول فکر کردن به کارها و مسایل زندگى مى‌شویم. حتى برخى ـ نعوذ بالله ـ در حال نماز به فکر گناه و چگونگى فراهم کردن مقدمات معصیت هستند! اگر خیلى آدم هاى خوبى باشیم، در حین نماز به فکر درس و بحثمان هستیم یا به فکر این که، مثلاً، در منبر و سخنرانى امشب چه بگوییم! معمولاً دل و قلب ما در نماز با زبان و اعضا و جوارحمان همراه نیست و هر کدام رو به سویى دارند! بسیارى از ما وقتى «السلام علیکم و رحمة الله» را مى‌گوییم تازه یادمان مى‌آید که نماز مى‌خوانده ایم! اکنون سۆال این است که آیا این مشکل چاره‌اى دارد؟ و چه مى‌توانیم بکنیم تا از روح نماز برخوردار گردیم؟ تفاوت نمازِ باتوجه و نماز غافلانه یکى از راه هایى که براى درمان این مشکل وجود دارد تفکر و تأمل درباره فواید توجه و حضور قلب در نماز، و ضررهاى ناشى از غفلت و بى توجهى در نماز است؛ چرا که اگر انسان باور کند انجام کارى برایش مفید است و ترک آن موجب ضررهاى بزرگ و فراوانى براى وى خواهد شد، آن گاه به طور جدى در صدد انجام آن بر مى‌آید و به آن اهتمام می ورزد. واقعیت این است که ما به فواید اهتمام به نماز و ضررهاى ناشى از عدم توجه به آن «باور» و «ایمان» نداریم. «علم» داریم اما «ایمان» نداریم. منکر این فواید و ضررها نیستیم و اگر از ما در باره آنها سۆال کنند، به آنها معترفیم، اما مراتب ایمان و باورمان نسبت به آنها بسیار ضعیف و کم رنگ است. به همین سبب است که از علممان نتیجه عملى نمى‌گیریم و آن علم تأثیرى در عمل ما نمى‌گذارد. از این رو مناسب است در فرصت هایى، چند دقیقه قبل از نماز در باره اهمیت نماز و این‌که توجه و حضور قلب در نماز تا چه حد مى‌تواند ارزش عمل ما را بالا ببرد تأمل کنیم. البته این مسأله به مقدار معرفت ما نیز بستگى دارد. در هر حال، باید این مسأله را در نظر بگیریم که تفاوت نماز با توجه با نمازِ بى توجه، یک تفاوت عددى و محدود، مثلاً تفاوت پنجاه با هزار نیست. تفاوت نمازِ با توجه با نمازِ بى توجه از زمین تا آسمان است. حتّى فاصله نماز کم توجه با نمازى که توجه آن بیشتر است از تصور بیرون است. تفاوت نمازهایى که ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین مى‌خوانند با نمازهاى ما، با یک عدد ریاضى قابل بیان نیست که مثلاً بگوییم نماز ما یک هزارم یا یک میلیونیم یا یک میلیاردیم نماز آنها ثواب دارد؛ بلکه تفاوت به حدى است که اصلاً مقایسه غلط است. ما باید در این مسأله تأمل کنیم که مى‌توانیم ارزش عملمان را تا چه حد بالا ببریم و در حال حاضر به چه ارزش کمى قانع شده ایم! اگر به ارزش واقعى نماز خود واقف شویم، آن گاه در حین نماز اختیار دلمان را به دست مى‌گیریم و اجازه نخواهیم داد به هر سمت و سویى پرواز کند. اگر فعلا نمى‌توانیم در همه نماز این کار را بکنیم ـ که قطعاً چنین چیزى در ابتداى کار برایمان میسّر نخواهد بود ـ دست کم تصمیم بگیریم در نماز امروزمان فقط یک ذکر را با حضور قلب و توجه کامل بگوییم! الان ما متوجه نیستیم که هر روز چه ضرر هنگفتى از ناحیه نمازهاى بى توجه خود متحمل مى‌شویم، اما روزى قطعاً به این مسأله پى خواهیم برد. آن روز انگشت تأسف به دندان خواهیم گزید و آه «حسرت» سر خواهیم داد. روزى که قرآن آن را «یوم الحسره» نامیده است: وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ؛( مریم ، 39) و آنان را از روز حسرت بیم ده. آرى، عذاب حسرت از عذاب جهنم کشنده‌تر است! در هر حال، یکى از راه هایى که مى‌تواند به ما کمک کند تا حضور قلب بیشترى در نماز داشته باشیم این است که پیش از نماز دقایقى را در باره فواید نمازِ باحال و باتوجه و پى آمدها و ضررهاى نمازِ بى توجه بیندیشیم. آخرین نماز از دیگر چیزهایى که مى‌تواند به حضور قلبِ بیشترِ ما در نماز کمک کند و در روایات هم به آن اشاره شده است، توجه به این نکته است که احتمال دارد این نماز آخرین نمازى باشد که مى‌خوانیم! در روایتى، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در ضمن نصایحى به یکى از اصحاب به نام «ابوایوب خالد بن زید»، یکى از مطالبى که اشاره فرموده‌اند همین مطلب است: فَصَلِّها صَلاةَ مَوَدِّں( بحارالانوار، ج 73، باب 129، روایت 4) یعنى به هنگام نماز طورى نماز بخوان که گویا این آخرین نمازى است که مى‌خوانى؛ نماز خداحافظى تو است. اگر انسان فکر کند فرصت من به اندازه همین یک نماز است و به محض این ‌که «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» را بگویم حضرت عزرائیل در این جا حاضر است و مرا قبض روح خواهد کرد، قطعاً طورى دیگر نماز خواهد خواند! اگر بداند واقعاً این آخرین نماز او است، آن نماز را با حالت توبه و انابه و تضرع به درگاه خداوند به جا خواهد آورد. در هر نمازى چنین احتمالى هست که واقعاً آخرین نماز ما باشد، پس شایسته است در آن نماز رو به خدا کنیم و آن نماز را نماز توبه و استغفار و استغاثه قرار دهیم. اگر انسان چند دقیقه پیش از نماز بنشیند و به خودش تلقین کند که شاید آخرین نماز من باشد، این انگیزه در او ایجاد مى‌شود که حواسش را بیشتر جمع کند. در نظر آورید، اگر بخواهید به سفر بروید و سفرتان هم طولانى و خطرناک باشد چه مى‌کنید و چگونه با اهل خانه و دوستان و بستگانتان وداع مى‌کنید؟ اگر انسان این احساس را داشته باشد که این آخرین بارى است که با خدا حرف مى‌زند، آخرین بارى است که در پیشگاه الهى سر به سجده مى‌گذارد، قطعاً طورى دیگر نماز خواهد خواند؛ نمازى وداع گونه با چشمانى اشک بار و صفایى ملکوتى، هم چون وداع رزمندگان در شب هاى عملیات. اگر این گونه شود انسان تلاش خواهد کرد بیشترین و بهترین بهره را از این نمازش بگیرد. در هر حال این هم راه دومى است که انسان مى‌تواند توجه و حال حضورش را در نماز افزایش دهد. فرآوری : زهرا اجلال بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
  • مهدی ملاصادقی