پای کلام استاد
مهدی ملاصادقی | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۵:۳۳ ب.ظ
پای کلام حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا ماندگاری
ـ به نظر حضرتعالی برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چه باید کرد؟
برای رسیدن به ظهور، چهار گام باید طی شود. اولین گام، این
است که مردم را به سمت پُرسش ببریم و روحیة پرسشگری را تقویت کنیم. گام
دوم، فرهنگسازی روحیة پذیرش و تسلیم است.
وقتی نگاه من به دین و ولی خدا، نگاه هدایتی باشد، پرسش
میکنم، بعد به سمت پذیرش میروم و میپذیرم. ما باید مردم را به این سمت
ببریم و در تمام منبرها و کلاسها تلاشمان بر این باشد که مردم را به سمتی
ببریم که حکم خدا را قبول کنند و بر حکم خدا حاشیه نزنند.
قدم
سوم، آرایش است؛ یعنی مردم حس کنند زیباترین تشخصشان، تشخص دینی است. اگر
من بخواهم زیبا راه بروم، زیبا حرف بزنم، زیبا ازدواج کنم، زیبا بپوشم،
باید این زیبایی در قالب دین باشد. امروز، برخی از مردم حس میکنند اگر
پوشش دینی داشته باشند، زشت میشوند و کلاسشان پایین میآید! ممکن است فردا
هم بگویند: ما اگر کنار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف راه برویم،
کلاسمان پایین میآید. مردم باید احساس کنند اعتبار و شخصیتشان به
دیانتشان است؛ نه به پول و گوشی و ماشینشان.
چهارمین و آخرین گام، این است که مردم را به سمت آرامش هدایت کنیم. مردم باید به آرامش برسند.
این گامها به ترتیب است؛ یعنی من باید اول خودم را خالی و
نیازمند پرسش ببینم. وقتی جواب پرسش را از اهل ذکر، یعنی اهل بیت علیهم
السلام ، شنیدم، پذیرش کنم. وقتی این پذیرش را انجام دادم، سرم را بالا
بگیرم و احساس کنم زیباترین تشخص را دارم. با امام و دین بودن زیباست.
امروزه اگر کسی بخواهد عروسی سالم و بدون گناه برگزار کند، مسخرهاش
میکنند؛ به دلیل این که الآن تشخص غربی اعتبارش بیشتر است.
یکبار کسی به من گفت: «حاج آقا شما را در تلویزیون نشان
میدهند؛ بیا چند تا عکس با هم بگیریم!» گفتم: «من بزرگتر هستم یا خدا؟»
گفت: «خُب خدا!» گفتم: «خدا روزی پنج بار صدایت میزند؛ برو با خدا عکس
بگیر نه با من بنده». ببینید؛ این هنوز برای مردم جا نیفتاده و کسی
نمیپذیرد.
آرامش یعنی چه؟ آرامش هر چیزی در گرو وصل به اصلش است. امام رضاg فرمودند: «کلمةُ لا اله الاّ الله حِصنی...» خیلیها فکر میکنند این «اَمِنَ من عذابی» یعنی «عذاب مِن یوم القیامة»؛ خیر! منظور، امان از عذاب در دنیاست؛ یعنی حفظ از عذاب اضطراب، استرس و تشویش خاطر و افسردگی که آنهم در گرو بندگی خدا است: «قولوا لا اله الا الله تُفلحوا»؛ بندگی خدا، مایه آرامش است.
رزمندهها در جبهه، امکانات آرامشی نداشتند. فرش و بالششان،
کیسةگونی شن و رواندازشان هم یک چفیه بود. امکانات سرمایشی و گرمایشی هم
نداشتند؛ ولی در سنگرهایشان آرامش داشتند؛ چون خدا را داشتند.
چرا گاهی وقتها، افراد، احساس آرامش نمیکنند؟ حتی در مکه هم
احساس آرامش ندارند؛ چون آنجا هم بندگی خدا نمیکنند. اگر ما میخواهیم
مردم را به ظهور نزدیک کنیم، باید آنها را به این چهار عنصر نزدیک کنیم: 1.
از دین پرسش کنند؛ 2. از دین پذیرش کنند؛ 3. با دین آرایش کنند؛ 4. با دین
احساس آرامش کنند. اگر اینها فراهم شد، بعد من میگویم خدایا آن اسباب
آرامش من کجاست؟ آن نشانی آرامش من کجاست؟ یا ایها العزیز... خدایا من
بیچارهام؛ همه چیز دارم؛ اما امام ندارم. یعنی هر چه توانستم خودم و مردم
را به این سمت سوق دادم؛ ولی هنوز به آن نقطه مطلوب ـ که فرج است ـ
نرسیدهام.
- ۰ نظر
- ۲۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۳۳