شعری بسیار زیبا در وصف جوانان آخر الزمان
مهدی ملاصادقی | چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۱:۳۳ ب.ظ
نمیدانم که از اخبار
دیدم
* ویا از
مخبری ان را شنیدم
که اندرلیل معراج پیمبر
* به هر ره
جبرئیلش بود رهبر
چو بر جبریل فرمان از خدا شد * محمد را به
باغی رهنماشد
در انجا میوههای پر بها بود * ز بهتر میوه هایش
سیبها بود
چنان در چشم زیبا مینمودند * که ناظر را دل از کف
میربودند
بران مسلوح احمد دیده را دوخت * ز صانع صد هزار تا درس
آموخت
رسیدش امر زان نظاره کردن * برای چیدن هم
پاره کردن
چو چید و پاره کرد ان سیب ها را * تعجب کرد اسرار خدارا
بدید انها برونش همچو ماهند * درونش فاسد زشت
تباهند
بود حیران خرد از رنگ رویش * شود عاجز مشام از
گند بویش
به صورت صافی بی عیب پاک است * به سیرت بس پلید
عیب ناک است
به ظاهر عقل دل را میرباید * به باطن زجر نکبت
میفزاید
نبی محترم چون این چنین دید * سبب ار محرم اسرار
پرسید
که سر این معما را ندانم * نما اگه ازین سر
نهانم
بگفتا این سیبهارا مثل مانند * جوان دوره اخر الزمانند
دوقسمت زان جوانهایی که هستند * تمامی باطل شهوت پرستند
جوانانی که در ان عصر ایند * به ظاهر بس مجلل
مینمایند
چوفارغ پاسخ روح الامین شد * محمد زین گزارشها برین
شد
ولی امروز هم بعضی جوانها * به بر دارند بعضی
نشانها
به قامت سرو صورت همچو ماهند * ولی تاریک عقل دل سیاهند
نه تنها روی گردان از نمازند *
توگویی بی نیاز از بی نیازند
یکی بی تربیت همچو دواب است * اسیر نفس بند خورد خواب
است
بدانید که حق بنده نواز است * زخلقت هرچه باشد بی نیاز
است
اگر کافر شوند ارض سمائی * چه نقصانی به ذات
کبریائی
شماها چون که محتاج خدائید * از او شرم به خود
رحمی نمائید
که ستار العیبوب است بصیر است * ولیکن دیر گیر سخت گیر
است
جوانها. حیف صد حیف از جوانی * که گردد صرف و...
قدرش را ندانی
اگر تو امت مرحومه هستی * علی را شیعه یزدان
پرستی
نکن کاری که روی پیش مردان * پیامبر از توباشد
روی گردان
تو را گر مذهبو ایمانو دین است * کجا دینو مسلمانی
چنین است
تو کز غفلت نپرهیزی ز عصیان * کجا بتوان تورا گفتن
مسلمان؟
چرا عاقل چنین تخمی را بکارد * که حاصل چون پشیمانی
نیارد؟
مگر ترسی نداری از الهی * که بیند مو به مو
فعل از تباهی
تو هستی حامل بار امانت * نمی شاید امانت را خیانت
اگر داری در فردای محشر * تمنای شفاعت از
پیمبر
کنون باید شریفو پاک باشی * نه در رفتار خود بی باک
باشی
به هر خوب وبدی تا میتوانی * خدا را حاضر ناظر
بدانی
که در آسایشی ازآب خاکش * بترسید از عذاب
درد ناکش
بترسید از مکافات و ملامت * ز خجلتهای فردای قیامت
- ۹۱/۰۸/۲۴